معنی فاقد، بدون برون، بیرون، بیرون از، از بیرون، بطرف خارج، انطرف, معنی فاقد، بدون برون، بیرون، بیرون از، از بیرون، بطرف خارج، انطرف, معنی tاrb، fbmj fcmj، fdcmj، fdcmj اx، اx fdcmj، fzct oاc[، اjzct, معنی اصطلاح فاقد، بدون برون، بیرون، بیرون از، از بیرون، بطرف خارج، انطرف, معادل فاقد، بدون برون، بیرون، بیرون از، از بیرون، بطرف خارج، انطرف, فاقد، بدون برون، بیرون، بیرون از، از بیرون، بطرف خارج، انطرف چی میشه؟, فاقد، بدون برون، بیرون، بیرون از، از بیرون، بطرف خارج، انطرف یعنی چی؟, فاقد، بدون برون، بیرون، بیرون از، از بیرون، بطرف خارج، انطرف synonym, فاقد، بدون برون، بیرون، بیرون از، از بیرون، بطرف خارج، انطرف definition,